من در گوشه ای از زندگی زندانی هستم که نمی توانم اروزهای خود را بر زبان بیاورم آرزوهای که حتی نمی توانم در افکار خودم به ان بی اندیشم من از جنسی هستم که توان این شکنجه ها را ندارم من به گونه ای هستم که تحمل این درد را ندارم من به گونه ای هستم که دیگر نمیخواهم به کسی بیندیشم اصلا به چه بی اندیشم............ به بی مهری ها............ بی توجهی ها.......... یا........... میخواهم دیگر خودم را ازر ندهم میخواهم ازاد زندگی کنم آزاد آزاد
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید!اين وبلاگ رو واسه كسي نوشتم كه خودش نميدونه دارم براي اون مينويسم! اون تمام وجودم شده بود بدون اينكه ازم اجازه بگيره! بدون اينكه خودش بدونه!! ولي وقتي فهميدم اونم براي خودش يه دنيا داره كه تموم وجودشه! خودم رو از مسير زندگيش كشيدم كنار بدون اينكه اون بفهمه!!! برات ارزوي خوشبختي دارم نازنينم!! ارزو ميكنم يكبار فقط يكبار از اينجا گذر كني !
Home
|